چه کارایی که نمی کردیم !
چند روز پیش احساس می کردم تحت نظر(تعقیب!) هستم ... خنده ام گرفته بود ، چون اصلا دلیلی وجود نداره که کسی بخواد من رو تعقیب کنه ! ... ولی یاد دوران بچگی ام افتادم ... من از بچگی از هیجان و اینا خوشم میومد ... به قولی ماجراجو بودم ! ... ولی خب با بازی های معمولی مثل قایم موشک (قایم"باشک" می گن بعضی ها؟!) و گرگم به هوا و اینا ارضا نمی شدم ... دست به کارهای خطرناک و شیطانی می زدم ! (حالا فکر می کنی چی کار می کردم ! ) .. چیزه ... من و چند تا از دوستام یه گروه 4 نفره تشکیل داده بودیم و با هم به بچه های دیگه آزار می رسوندیم (!) بعد اونا خودشون عُرضه ی مقابله با ما رو نداشتند می رفتند برادرهای بزرگترشون رو خبر می کردند ! .. بعدش ما تحت تعقیب قرار می گرفتیم و از اونجایی که محوطه رو مثل کف دستمون بلد بودیم و خب باهوش هم بودیم (!) هیچ وقت نمی تونستند ما رو بگیرند ... خیلی هیجان انگیز بود ... با اینکه خب اصلاً افتخار آمیز نیست اذیت کردن بقیه ، ولی خب بچه بودیم دیگه ! ... یادش به خیر ، چه هیجانی داشت
2 Comments:
رخخشغ ناخیش قشائ نخدث!
eyyyvaaal!!
agha man payatam!
amma bayad begam yeki az oun bachehayi ke miraftan dadashehsouno miavordan man boudam..!! hala che hesssi dari?!
:-"
rasti man asan baradar nadaram khoda ro shokr:))
Post a Comment
<< Home